جابجایی مأمورین با آژانس
همانطورکه میدانیم، نیروی انسانی از مهمترین و با ارزشترین سرمایههای یک سازمان است به خصوص نیروهای فنی آموزش دیده که هم جایگزینی آنان سخت یا حتی غیر ممکن است و هم با گذشت زمان، تجربیات با ارزشی که بعضاً با وقوع حوادث و تحمیل هزینههای گزاف به سازمان بدست میآورند.
بنابراین حفظ سلامت آنان از واجبات سازمان است و در این بین مأمورین قطار مخصوصاً لکوموتیورانان برای راهآهنها، بسیار مهم است و باید ریسک وقوع حوادث فردی آنها را کاهش داد.
اما:
بارها دیدهام که به جهت انجام مبادله و یا حتی دوری محل سکونت آنها از محل تنظیم قطارها، برای جابجایی ایشان از خودروهای مسافربر شخصی استفاده میشود، لازم به توضیح نیست که مدیریت رفتار رانندگان این خودروها نیز تحت کنترل سازمان نمیباشد و گاهی اعتیاد یا طمع انجام سایر سرویسها، باعث تخطی از سرعت مطمئنه آنان شده و با توجه به آمار تصادفات جادهای، احتمال خطر طرح شده قابل بررسی است.
توجه داشته باشید که سرنشین چنین خودروهایی 4 نفر لکوموتیوران یا رئیس قطارند که از سرمایههای باارزش سازمانی هستند. فکر میکنم قبل از تجریهی تلخی در این زمینه باید فکری اندیشیده شود.
کابوس مأمورین فنی راهآهن:
می خواهم خوابی که شب گذشته دیدم را، برایتان بازگو کنم:
در خواب دیدم که بعنوان متصدی ترافیک در پانل ایستگاه راهآهن تهران مشغول بکار هستم و هنگامیکه لکوموتیو منفصل شده از قطار ف1 مشهد که به خط 1 ایستگاه وارد نموده بودم را از خط 2 یعنی تنها خط آزاد ایستگاه به سمت دپو مراجعت میدادم، پشت سر آن نیز اجازه ورود قطار ف2 اهواز به خط 2 را دادم .
میدیدم که، قطار با سرعتی بیشتر از حد معمول وارد میگردد و در عین حال، لکوموتیوران دیزل جلویی یعنی لکوموتیو منفصل شده از قطار ف1 مشهد نیز به دلیل نامعلومی توقف نموده و مسیر را مسدود کرده بود و هرآن احتمال برخورد هولناکی بین آنها وجود داشت. که در همین زمان نیز ارتباط بیسیم دچار مشکل شده بود و من که به شدت ترسیده بودم با لکنت زبان فریاد میزدم. که خوشبختانه از خواب بیدار شدم و پس از دقایقی متوجه مجازی بودن شرایط شدم اما اضطراب ناشی از این کابوس تا صبح باعث آزارم شد.
چند نکته قابل تعمق :
· حداقل 15 سال از خاتمهی کار من در پانل میگذرد و بدون اینکه در طول 7 سال خدمت خود (به عنوان متصدی ترافیک)، عامل وقوع حادثهای شده باشم هنوز گاهی اوقات، کابوسهای این چنینی را میبینم.
· نمیدانم چرا علیرغم اینکه در دوران 4 سال مسئولیت کاری به عنوان معاون و رئیس اداره، که ممکن است بارها پیگیری ناکافی، اغماض برخی موارد یا حتی تصمیم نادرست من، باعث ایجاد ضرر و زیان به سازمان شده، کابوسی در این موارد را نمیبینم.
· انجام مانورهایی نظیر آنچه در شرح فوق گفتم، تقریباً عرف کاری همهی ایستگاههای تشکیلاتی است و ممکن است خدای ناخواسته در عالم واقعی اتفاق افتاده و فاجعهای را رقم زند، کمااینکه بارها شاهد برخوردهایی در ایستگاههای مختلف بودهایم.
· انصافاً باید شرایط کار و دستمزد مأمورین فنی، مورد تجدید نظر قرار گیرد.
حرف آخر:
پذیرش به موقع هزینههای بهبود شرایط و تجهیزات کاری و مناسب نمودن نظام پرداخت دستمزد و همچنین ارتقائ آموزش کارکنان میتواند منجر به کاهش حوادث شود که در غیر اینصورت ضمن از بین رفتن جان آدمها و اموال عمومی باعث کابوس مدیران ارشد سازمان خواهد شد. چه از بعد وجدانی و چه پاسخگویی به قانون، کمااینکه در فاجعهی انفجار قطار باری در ایستگاه خیام تجربهای تلخ را نمودهایم.
چون سخن از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
قصد دارم تحت عنوان سخنی با یک مسئول در راهآهن این صفحه را باز کرده و مطالبی درخصوص مسائل مرتبط با ایمنی سیروحرکت راهآهن را با کمک علاقمندان به این صنعت پیگیری نمایم.