نوشدارو ....
سلام علیکم
ببخشید که خیلی خودمونی نوشتم
مطلبی که میخوام درموردش صحبت کنم، مصداق بارزه نوشدارو پس از مرگ سهرابه. ولی شاید در این میدانه سعی و خطا، بعداً بکار بیاد، بقول تو اون سریاله بعداً !؟.
میدونیم، جایگاهمون در زمینهی خروج از خط در بین راهآهنهای دنیا، اون سر، سراست. و فاصله مون با خیلی مدعیهای قبلیمون، مثله فاصلهی پهلوان رضازاده با نفراته دوم، سومه مسابقات وزنهبردارییه و حالا حالاها باید برن جلو تا به آقای رضازاده و ما برسن و بازم میدونیم که بیشترین خروج از خط، روی سوزناست و ازهمه گذشته، خودم به اندازهی موهای سرم ، خروج از خط مانوری و یا حتی قطارای ورودی و خروجی رو سوزن رو دیدم.
پس عقل حکم میکنه مثل روز خواستگاری که مادرای وارد دوروبر عروسو خالی میکنن که مبادا پاش به جایی گیر کنه و ضمن بلا سر داماد، خودشو از سایه شوهر هم محروم کنه، ماهم باید دوروبرمونو مخصوصاً نزدیکه سوزنا رو خالی کنیم که اگه خدای نخواسته از خط خارج شدیمو و زمین خوردیم عوارضی که بهش بخوریم نزدیک نباشه، مثلاً دکل نورافکن، خرت و پرتای کنار خط مثله کوپلاژ، ماشینای چرخ لاستیکی،... اون قدیما که من خدمتمو تو راهآهن از ایستگاه تهران شروع کردم به تیکهای از ایستگاه که معروف به بلاکه جنوب یا زیره پل جوادیه بود میگفتن دانشگاه راهآهن و من نمیفهمیدم یعنی چی، ولی تازهگیها دارن یه پله درازی اونجا میزارن که فهمیدم چون دانشگاه بوده کارای بزرگ باید اونجا صورت بگیره ، ولی یه سئوال دارم، چندسال قبل یه فاجعه در راهآهن آلمان اتفاق افتاد که یه قطار باری از خط خارج شد و محکم تأکید میکنم محکم خورد به پایه یه پل، گویا پله خراب شد و گفتن بزرگترین فاجعه راهآهن آلمان بود. مثله این مورد، چند جایه دیگه دنیا هم صورت گرفته که یا اونا نگفتن یا من یادم نیست.
حالا میخوام بپرسم که با توجه به عدم استفاده از خط سمت کرج یا شریعتی بالا چرا با یک زیرگذر که میتونستیم در 2 مرحله اجرا کنیم و ضمنه، احتمالاً کاهشه فراوانه هزینه، سرعته بالای دسترسی که تا حالا ماهها بود ماشینا زیر و قطارا رو سیر میکردن و اگه صرفه جویی سوخت و وقتو ... حساب شه، میشه یه عالمه، کار نکردیم.
جوابه این که چرا اینطور نشد و نمیدونم ولی موانع اون ماجرایه خواستگاری رو میدونم البته قابل ربطه بهم نیستنا:
· مادر زنه وارد نبوده
· عروسه هول بوده
· داماده خیلی کار درست بوده
· میخواستیم بهترین مهمونی دنیا بشه، ظرفایه سنگین آوردیم عروس زورش نرسید نگهش داره
· جوره دیگهای ندیده بودیم
· کسی به ما نگفته بود
· ....
بی خیال به قوله معروف ایام به کام