اختلال‌ تنش‌زاي‌ پس‌ از حادثه ‌PTSD

اختلال‌ تنش‌زاي‌ پس‌ از حادثه PTSD

Post traumatic Stress Disorder

 

اختلال‌ تنش‌زاي‌ پس‌ از حادثه‌ (PTSD) نوعي‌ اضطراب‌ در افرادي است‌ كه‌ حادثه‌ي ناگواری‌ را تجربه‌ كرده‌اند.

یادآوری خاطرات  مربوط به حادثه‌ی جدی‌ پشت سر گذاشته شده برای  اكثر مردم‌ به قدری آزاردهنده‌ و مضطرب‌ كننده‌ است‌ که، سلامت روانی آنها را به خطر انداخته و گاهی اوقات قدرت برگشت به زندگی عادی بدون مداخله‌ی درمانی برایشان غیرممکن می‌گردد.

البته احتمال درگیر شدن تمامی مردم به این عارضه وجود دارد. اما در اینجا قصد دارم تا مختصری در مورد ابتلای شاغلین در پست سازمانی معاون فنی در ادرات کل نواحی راه ‎‌آهن ایران به این بیماری صحبت کنم.

تصور کنیدکه:

پایان یک شیفت روزکار به شدت شلوغ که شخص معاون، بارها در رفع مشکلات مداخله نموده و از پذیرش ریسک‌های حتی در آستانه‌ی غیرقابل قبول تا جروبحث با مدیران ستادی و از همه بدتر درگیری با زیردستان محلی، همه و همه را تحمل نموده با تنی خسته و افکاری پریشان به منزل که آن هم در محوطه‌ی راه‌آهن است، می‌رود. فرصت برشمردن مشکلات موجود در خانه‌ی ایشان را در اینجا نداریم.

ولی حدوداً فشار خانواده برای رسیدن به تفاهم در خرید لوازم منزل، دعوت از اقوام، رفتن به میهمانی، ثبت نام کلاس تقویتی فرزند، برنامه ریزی سفر، سیگار کشف شده در جیب پیراهن اولاد، دعوا و ناسازگاری بچه‌ها، چشم و هم چشمی با معاشرین و ... برخی از مشترکات آحاد جامعه، خصوصاً این عزیزان است. چرا، مخصوصاً اینها؟ زیرا، هرکه وقت کمتری برای خانواده بگذارد، باید منتظر تبعات شدیدتری باشد.

بگذریم، جناب ایشان با کمپلکسی از فشارهای روحی و روانی در حالی که بقیه اعضاء خانواده  در حال تماشای سریال ساختمان پزشکان هستند به رختخواب رفته و تلاش به خوابیدن می‌نماید که ناگهان صدای خنده‌ی  بچه‌ها که بی خیال پدری که در اتاق بغل در حال دست و پنجه نرم کردن با استرس است او را مثل فنری از جا می‌پراند. مصمم است تا از حق پایمال شده‌ی خود دفاع کرده و به آنها تهاجم کند. اما یادش می‌آید که اینجا دیگه او معاون فنی نیست و اون پنج، شش نفری! که بیرون اتاقند، آماده‌اند تا دق و دلی بلندگوی ایستگاه که هرازگاهی مأمور اطلاعات ایستگاه که تنها فرصت خود را در کلفت کردن صدایش و ول دادن آن در میکرفون می‌داند و آسایش همه‌ی ساکنین منازل سازمانی را سلب نموده یک جا سر این پدر تنها و مظلوم که قدرتش علیرغم محیط کار که مثل پلنگه تو منزل در حد یک بره کوچولو هم نیست، در بیاورند. و چون شرط دوم معاون فنی شدن، دارا بودن هوش و ذکاوت است. پس سبک و سنگین کرده و می‌بیند اگر بی‌خیال حقوقش شده و  خشمش را غورت دهد، ضررش کمتر خواهد شد.

دیگه کم کم داره خوابش سنگین می‌شه که ناگهان صدای زنگ تلفنه همراهش که نمی‌دانم چرا هم روی بلندترین ولوم و هم روی ماکزیمم ویبره هست. دور از جانش به مرز سکته می‌بردش، تا گوشی رو پیدا کنه تو اون چند ثانیه این فکرا تو ذهنش مثل صاعقه می‌گذره: وای واگنهای متوقف تو ایستگاهه فلان که خودم گفتم منفصلشون کنن و دیزلشو بدن به مسافری، فرار کرده و چون توش نیترات، گوگرد، نفتا و پنبه بوده فاجعه خیام تکرار شده، نکنه اون قطار متراژی که گفتم یواشکی بندازن به ناحیه همجوار تو تلاقی کار دستم داده باشه، یا حضرت عباس بازدید کننده گفت نسبت ترمز قطار فلان کمه گفتم "من می‌گم جواز بده بگو چشم" حتماً فرار کرده و خورده به مسافری و زنجیره‌ای از این افکار که هر کدومش می‌تونه یه آدمه سالم رو ناکار و زمین گیر کنه از ذهنش خطور می‌کنه،

... (تو پرانتز بگم که اختلال ptsd که در موردش در ابتدای مطلب یک چیزایی گفته شد برای کسایی است که سابقه تجربه‌ی یک حادثه جدی را داشته‌اند و بسته به نوع درمان و سابقه‌ی فرد معمولاً با طول درمان چند ماهه‌ای برطرف خواهد شد، ولی معاون بنده خدا در این زمینه سابقه‌دار شده و متأسفانه وقایع ناخواسته‌ی وخیمی را بارها تجربه نموده و با شنیدن صدای هر زنگ تلفن ناخودآگاه منتظر شنیدن خبر حادثه‌ای ناگوار است. یعنی در زمان نقاهت ضربه‌ی وارده به خاطر اتفاق ناخواسته قبلی، پذیرای تبعات ناشی از اتفاق بعدی خواهد بود. به عبارت دیگر ابتلای به ptsd به توان چند یا ptsd مزمن) ...   

گوشی رو برمی‌داره می‌بینه یک مشکل کاری کوچیکه که نصف شب امانشو برید.

اول ناراحت شده و به طرفی که زنگ زده می‌توپه که آخه این وقت شب حتماً منو باید بیدار کنی مگه تو رئیس اداره نداری اصلاً خودت چکاره‌ای مگه برنامه تو دفتر ثبت نشده اصلاً روی برد روبروتو بخون خودم نوشتم کدوم بار اولویت داره، تلفونو قطع که می‌کنه دیگه مگه خوابش می‌بره اینجاست که فرصتی برای انتقام از اون خنده‌های سرشب که مزاحم خوابش شده بود ایجاد می‌شه ...

البته اینکه چرا اونا برای این مشکل کوچولو مزاحم استراحت اینا می‌شن، خود داستان پیچیده‌ای دارد که گوشه‌ای از دلایلش عبارتند از: چون مدیر در شرف بازنشستگی است معاونا با هم کشمکش و رقابت دارن و خود این بابا گفته من باید از همه چی باخبر شم و بدون اجازه من آب نخورید، بی تجربگی مأمورین زیردست باعث می‌شود تا در کوچک ترین تصمیم عاجز شوند، زیردستان معتقدند چرا ما باید بیدار باشیم و طرف بخوابه بزار هرکی پستشو داره خودشم بی‌خوابی شو بکشه و مواردی از این دست.

خب بگذریم، نتیجه برای معاون فنی ما چیست؟

استرس وارده پس از هر زنگ تلفن، یعنی متأسفانه ایشان شرطی شده و با شنیدن هر زنگ تلفن مقداری واکنش‌های شیمیایی ناشی از ترشح غدد داخلی در بدنش ایجاد می‌شود که به تدریج سیستم عصبی او را مختل می‌نماید.

برخی از عوارض این تنش‌های روزمره عبارتند از:           

  • ديدن‌ خواب‌هاي‌ مكرر مرتبط‌ با حوادث‌ شغلی خصوصاً فرار قطارها،
  • ضعف و دودلی در تصمیم گیری،‌
  • کم و یا بي‌خوابي،
  • ‌احساس‌ منزوي‌ شدن‌ از ديگران،‌
  • كاهش‌ علاقه‌ به‌ فعاليت‌هاي‌ معمولی نظیر تفریحات خانوادگی، رفتن به پارک، سینما، میهمانی و...،‌
  • بدخلقی و پرخاشگری،
  • تحريك‌پذيري‌،
  • هراسان‌بودن و نگرانی از تامپون خوردن‌،
  • بروز رفتارهاي‌ ناگهاني‌ به‌ صورت‌ انفجاري‌،
  • ركود و کاهش احساسات در روابط و فعالیت‌های زناشویی،

 

که اگر این مشکلات عمدتاً روحی و روانی، توأم با مشاهده‌ی عینی پیامدهای ناشی از حوادث کاری نظیر خونین بودن حادثه، از بین رفتن جان آدم‌ها مخصوصاً آنهایی که می‌شناختیمشان، مصدومیت، خسارات مالی و ... گردد. می‌تواند پدید آورنده‌ی آثار روانی مانند:

احساس‌ زجرآور مقصر بودن ‌(مخصوصاً اگر در به وجود آمدن حادثه براي ديگر همكاران نقشي داشته باشیم) گردد.

و بدتر این است که این حس توأم با سرزنش دیگر همکاران و پچ پچ آنان درمورد نقش داشتن فرمان اشتباه آقای معاون فنی در بروز حادثه را داشته باشد.

حواسمان باشد که: ترکیب عوامل پیش گفته می‌تواند؛

 "تسهیل کننده‌ی گرایش به مصرف مواد مخدر و اعتیادآور، نیز باشد."

در خاتمه متذکر می‌گردد که عمل به توصیه‌های متخصصین رشته‌های پزشکی و روانپزشکی علاوه بر کمک به سلامت روحی و روانی معاون فنی باعث رفع مشکلات خانوادگی ایشان و بهبود و استحکام روابط خانوادگی آنها شده و از طرف دیگر بسیاری از معضلات کاری در سیروحرکت راه‌آهن نیز حل خواهند شد.

 ‍‍‍
توجه: شاید به کار بردن چند پیشنهاد ساده‌ی ذیل، کمکی در جهت کاهش وخامت شرایط فوق‌الذکر باشد.

  • اصلاح رفتار سازمانی حاکم بر محیط کار و ساختن جو دوستی، مسئولیت پذیری، واگذاری اختیار و قوی سازی بنیه‌ی کاری کارکنان،
  • تعیین سطوح کاری و مشخص نمودن حیطه‌ی کاری هر فرد و واگذاری تصمیم گیری در امور ساده به افراد شیفت و پرهیز از برقراری تماس‌های تلفنی بیمورد،
  • تخصیص یک شماره تلفن مستقل برای اعلام حوادث به فرد به طوری‌که فقط با صدا در آمدن آن گوشی انتظار شنیدن خبر حادثه برای فرد ایجاد شود،
  • اصلاح صدای بلندگوهای محوطه و آموزش به مأمورین ذیربط برای پرهیز از ایجاد آلودگی‌های صوتی،
  • فرهنگ سازی به منظور اجتناب از نواختن بوق بیمورد لکوموتیو برای اظهار اعتراض،
  • استفاده از داروهای ضد اضطراب یا ضد افسردگی تجویز شده توسط پزشک متخصص،
  • داشتن رژیم غذایی مناسب،
  • دارا بودن يك‌ برنامه‌ ورزشي‌ مناسب،
  • آموختن‌ روش‌هاي‌ آسوده‌سازي‌، اين‌ روش‌ها به‌ ويژه‌ براي‌ كمك‌ به‌ رفع‌ مشكلات‌ خواب‌ مفيدند.

 



 






نظرات:



متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی